1 Abo und 0 Abonnenten

رقصنده «رقاص» نیست – فقر شدید فرهنگی ایرانیان

رقصنده «رقاص» نیست – فقر شدید فرهنگی ایرانیان

وقتی مائده هژبری بخاطر ویدیو های رقصی که در اینستاگرام منتشر کرده بود بازداشت شد، و مانند یک تروریست در تلویزیون از او بازجویی گرفته شد، مردم به، نظر من، نسبت به این قضیه سه نوع واکنش نشان دادند: نخست کسانی بودند که هیچ عیبی در رقصیدن و منتشر کردن ویدیو های رقص در فضای مجازی نمی دیدند و طبیعتن با کار صدا و سیما مخالف بودند؛ دسته ی دوم نقطه ی عکس مورد اول بودند، و هم رقص را قبیح می دانستند و هم از کار صدا و سیما دفاع می کردند؛ و نهایتن گروهی که کار صدا و سیما مبنی بر اعتراف گرفتن از یک نوجوان را نادرست می دانستند اما با «رقاصه گی» در فضای مجازی مخالف بودند. نقطه نظر عجیب، غیر منطقی، و ناعادلانه ی این دو گروه اخیر باعث شد نتوانم در برابر ابراز نظرم درباره ی این موضوع مقاومت کنم.


 

The photo below (the one altered to be used as the feature image of this post) is by Vadim Stein.

رقصنده «رقاص» نیست – فقر شدید فرهنگی ایرانیانPhoto by Vadim Stein

هنرمند نیاز به دیده شدن اثرش دارد

هنرمندان بسیاری در زمینه های مختلف می شناسم که آثارشان را در فضای مجازی منتشر می کنند تا دیگران آن را ببینند، تحسین کنند، یا از کارشان انتقاد کنند. این افراد شامل نوسینده، شاعر، نقاش، گرافیست، موزیسین، خواننده، فیلمساز، انیماتور، گریمور، آرایش گر، و غیره و غیره می شود. حال سوال من از قومی که از یک رقصنده برای ارائه ی نمونه کارش انتقاد می کنند ولی مشکلی در ارائه ی اثر یک نقاش نمی بینند این است که چطور نقطه نظر غیر منطقی خودشان را توجیه می کنند؟!


در درجه ی اول باید از خودمان بپرسیم یک هنرمند رقصنده چه راه دیگری برای ارائه ی اثرش در ایران دارد که حالا برخی انتظار دارند این هنرمندان اثر خودشان را در فضای مجازی عرضه نکنند؟ کدام فستیوال یا برنامه ی رقص در این کشور فلک زده برگذار می شود؟!


نکته ی دوم این است که اساسن چه اشکالی در انتشار ویدیوی رقص در اینترنت وجود دارد؟ اگر یک شاعر بندی از شعرش را در اینترنت منتشر کند آیا واقعن کسی پیدا می شود که از او ایراد بگیرد که کار او، مثلن، برای جلب توجه یا فضل فروشانه است؟ دیگر چه دلیلی دارد فردی بگوید با انتشار ویدیوی رقص یا «رقاصگی» (به قول خودشان) در فضای مجازی مخالف است؟!



رقص پست نیست

اگر استدلال من در پاراگراف قبلی را استدلالی درست بدانیم، پس تنها دلیلی که یک نفر ممکن است با رقصیدن و یا انتشار ویدیوی رقص مشکل داشته باشد را می بایست در زشت و قبیح دانستن رقص دانست. متاسفانه در فرهنگ عقب مانده ی ما ایرانی ها رقص چیز قبیحی است. این موضوع غیر قابل انکار است. به قول احمد شاملو نقش و نگار های پیچ و تاب دار فرش های ایرانی آینه ی عقده ی رقص و موسیقی در فرهنگ ایران است.


فکر می کنم مشکل ما ایرانی ها در ناتوانی از پذیرفتن رقص به عنوان یک هنر و چیزی زیبا و شایسته ی تحسین است. هرگز فراموش نمی کنم چطور در یک مراسم عروسی وقتی عروس از داماد می خواست با او برقصد، رگ غیرت داماد ورم کرد و با تشر گفت «من برقصم! مرد مگه می رقصه؟! بیا من دست می زنم، تو برقص!» و این جمله را خیلی بیش تر از یک بار شنیده ام. فکر می کنم این طرز فکر از نگاه ما ایرانی ها به رقص به عنوان یک جور وسیله ی تحریک و چشم چرانی مردان باشد. یکی از شناخته شدن رقص ها رقص عربی است که اصولن برای به شوق آوردن مردان انجام می گرفته و می گیرد (که این هم هیچ ایرادی ندارد؛ به آن هم خواهم پرداخت). بنابراین هرگاه کسی برقصد تصور می کنیم در حال دلربایی یا تحریک عمدی مردان است. و همچنین چون رقص را کاری زنانه می پنداریم انجام آن را برای مردان کاری خفت بار و ذلیلانه می دانیم _که این هم از زن ستیزی و نادانی ماست!


دلیل دیگر قبیح داستن رقص از مذهب غالب کشور نشأت می گیرد. وقتی حکومت و اکثر مردم به مذهبی باور داشته باشند که در آن «خدا شادی کنندگان را دوست ندارد» (آیه ی ۷۶ قصص : انّ الله لا یحبّ الفرّحین) پس دیگر فاتحه ی رقص و موسیقی و شادی را باید خواند. در مورد این مشکل بزرگ چه می توانم بگویم تا کارم به اوین و اعدام نکشد؟ از بس که روشن فکر و متساهل اند مذهبی ها!



رقص هنر است

می بایست دیدگاهمان را درباره ی رقص تغییر دهیم. یک رقصنده همان قدر برای هنرش زحمت می کشد که یک بازیگر، خواننده، موزیسین، و غیره. تعریف آن ها که رقص را هنر نمی دانند از هنر چیست؟ در مقدمه ی مقاله ی ویکیپدیا درباره ی هنر، هنر به این شکل تعریف شده:




«Art is a diverse range of human activities in creating visual, auditory or performing artifacts (artworks), expressing the author's imaginative, conceptual idea, or technical skill, intended to be appreciated for their beauty or emotional power.»




«هنر دامنه ی متنوعی از فعالیت های انسانی در خلق تولیدات بصری، سمعی، و حرکتی است که تصورات، ایده های ذهنی، و یا مهارت های فنی مؤلف را به منظور درک شدنشان بخاطر قدرت احساسی و زیبایی شان ابراز می کند.»



اگر این توضیح کلی را به عنوان تعریف هنر بپذیریم، دیگر چرا رقص هنر نباشد؟ رقص فعالیتی حرکتی جهت ابراز ایده ها، تصورات، و احساسات رقصنده با حرکات موزونی است که نیاز به مهارت برای اجرایشان است.


یک رقصنده ی خوب علاوه بر داشتن مهارت فیزیکی برای اجرای حرکات موزون در کمال ظرافت و زیبایی _که خود نیار به سال ها تمرین و ورزش دارد_ می بایست از فکر و احساساتی پرورش یافته هم برخوردار باشد. یک رقصنده درست مانند یک موزیسین که با موسیقی خود احساس های مختلفی در مخاطب ایجاد می کند، توانایی برانگیختن احساسات را مخاطب دارد. (به نظر می رسد منتقدان رقص، این هنر را با کوون کچولی های خودشان در مهمانی های خانوادگی شان اشتباه گرفته باشند!)



«رقاصی» هم هنر است

قبلن به رقص شکم عربی اشاره کردم؛ این نوع رقص که سهل است، حتا رقص استریپتیز هم هنر است _چه خوشتان بیاید و چه نیاید. یک رقصنده ی استریپتیز نیاز به سال ها ورزش، تمرین، و رژیم غذایی دارد تا بتواند احساس شهووت را در مخاطب ایجاد کند. حالا چرا عده یی با برچسب «رقاص» زدن به این افراد قصد تحقیر هنر آن ها را دارند؟


به نظر من، همان دلایلی که به طور کلی برای قبیح دانستن رقص و موسیقی در فرهنگ کشور راجع است، در مورد رقص تحریک کننده هم صدق می کند. شما با فرهنگ و مذهبی رو به رو هستید که دیدن بدن «نامحرم»، رابطه ی جننسی «نامشروع»، و حتا خود اررضایی را تابو قلمداد کرده. پس طبیعی است که انسان هایی که با این عقاید بزرگ شده باشند از تحریک شدن خودشان وحشت داشته باشند، یا احساس گناه کنند. پس رقص می شود «رقاصی»: عملی قبیح و کثیف!



تحریک شدن خوب است

در فرهنگ امروز کشور ما تحریک جننسی شدن را اصولن چیزی منفی می شمارند. بنابراین زنان را برای عدم نحریک مرد ها پارچه پیچ می کنند؛ گشت اررشاد راه می اندازند و مردم را با توهین و تحقیر و کتک بازداشت می کنند؛ و امثال مائده هژبری را که در خانه ی خودشان می رقصد و ویدیو هایشان را در رسانه یی بین المللی، که اصلن ربطی به ایران و قوانین ایران ندارد، مورد بازجویی قرار می دهند. اما بیایید از خودمان بپرسیم که چه اشکالی دارد اگر تحریک بشویم؟ تحریک بشو و از سککس لذت ببر، چه عیبی دارد؟!


جالب اینجاست که این افرادی که از تحریک کنندگی بدن انسان می نالند و مخالف طبیعت حرف می زنند همگی مصرف کننده ی سایت های پوررنوگرافی هم هستند. اما وقتی می خواهند راجع به پوررنوگرافی صحبت کنند به آن عنوان «مستهجن» و «هرزه نگاری» می دهند. آخر رطب خورده منع رطب کی کند؟! اگر سایت های پوررنوگرافی در ایران فیلتر نمی شدند الآن رتبه ی بازدیدشان بعد از گوگل دوم بود. متاسفانه فاصله ی زیادی داریم تا متوجه بشویم حتا پوررنوگرافی زشت نیست، و پوررنورگرافی خوب هم می تواند هنر باشد. برای دانستن دلیل این ادعا نگاهی به آثار کارگردانانی چون گاسپار نوئه و لارس فون تریه بیاندازید.



«کازینو صدا و سیما»

در میان واکنش هایی که به اعتراف گرفتن از مائده هژبری در صدا و سیما، از طرف افراد مشهور صورت گرفت، ویدیویی از یکی از مجریان ممنوع تصویر صدا و سیما هم بود (که نامش را فراموش کرده ام)، او به صدا و سیما لقب کازیونو و قمار خانه ی اسلامی را داد _که به راستی چنین است. چند سال پیش دوستی سایتی برای خرید اینترنتی شارژ سیم کارت ساخته بود که در آن مردم می توانستند با خرید شارژ در پیشبینی نتایج فوتبال آن روز هم شرکت کنند. کاربران در صورت پیشبینی درست مقداری امتیاز کسب می کردند که قابل تبدیل به شارژ سیم کارت بود. بعد از تنها چند ماه این سایت از سوی برادران دلسوز امت تعطیل شد، چراکه آن را سایت قمار بازی تعبیر کرده بودند. این درحالی بود که اصلن پولی هم در این سایت رد و بدل نمی شد. اما جالب اینجاست که وقتی خود صدا و سیما در برنامه ی پخش فوتبال جام جهانی این کار را می کند و پول و خودرو جایزه می دهد، این قمار بازی نیست و کاملن اسلامی است!


حالا تصور کنید چنین رسانه و دولت ریاکاری شهروندی را برای انتشار ویدیو های رقص در حساب اینستاگرام شخصی خودش جلوی دوربین بیاورد و با نورپردازی یی که انگار تروریستی جانی آن سو نشسته، از او اعتراف بگیرد! انتشار ویدیو های مائده هژبری کدام قانون کشور را زیر پا گذاشته؟ اینستاگرام یک پلتفرم (سکو) مجازی است، و اگر از قانونی هم پیروی کند قانون کشوری است که امتیاز این پلتفرم در آن ثبت شده. دیگر به صدا و سیما دولت ایران چه ربطی دارد که یک ایرانی در این سایت چه می کند؟! صدا و سیما و دولت گووه خور سبک زندگی مردم هستند؟!


از همه ی این ها گذشته این رسانه ی ریاکار از این همه احتلاس گر نفوذی و خودی، احتکار کننده ی سکه و ارز، مسئولین فاسد و خیانت کار، و قاتل و جنایت کار اعتراف تصویری نمی گیرد اما به صورت برق آسا نوجوانی را پای دوربین می نشاند و بازجویی می کند. آن وقت ظریف دروغ گو و ریاکار در کمال پررویی به خبرنگاران می گوید ما مشکل آزادی بیان نداریم و حقوق بشر در ایران رعایت می شود.


دیگر چه بگویم که خودم هم به سرنوشت مائده هژبری دچار نشوم؟ باقی اش را خودتان می دانید. مهد حقوق بشر است اینجا!!!



Read the full article